نتایج جستجو برای عبارت :

حالا باید به فاصله ی اجتماعی-فیزیکی هم عادت کنیم

کتاب باید كسی از میان ما به كشتن كتاب برخیزدشاعر: فرهاد وفایی

چشم هایششروع ویرانیو من آن دورترین شهر زیر آوارمکه هیچ ، هیچ ، هیچامیدِ نجاتم نیست
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:@nashreshani1
همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 
http://www.nashreshani.com
چقدر عادت کردن و وابستگی راحته و آدم متوجه اش نمیشه خصوصا در مورد عادت ها و رفتار های بد و مضر و وقتی میخوای ترکش کنی انگار بند بند وجود آدمو زیر شکنجه بردن!
واقعا چجوری میشه یه عادت بد رو از سر خودمون بندازیم و به زندگی سالم برگردیم؟
مواد لازم: 
نفرت از اون عادت                                                          به مقدار زیاد
اراده از بین بردن هرگونه راهی برای برگشتن به اون عادت      به مقدار خیلی خیلی زیاد
همه ما یه علاقه مندی داریم که به هردلیل
نوشتن با لپ تاب عاریه ای همسر را دوست ندارم. ولی چشم و چارم توان نوشتن مطالب رادیو را با گوشی ندارند. راستش هنوز به اینکه کسره به جای شیفت و ی کلید دیگری ست و ضمه به جای شیفت و سین کلید دیگری ست عادت نکرده ام. یک ماه و نیم استفاده از لپ تاب عاریه کجا و 10 سال زیست شبانه روزی با ماسماسک خودم کجا. این جناب بشیررایانه هم که معلوم نیست کجاست؟ حالا خب کرونا آمده که آمده بیا و لپ تاب ما را ببر منزل درست کنْ تعهد کاری چه میشود؟ راستی این لپ تاب عاریه ای علا
چند وقت پیش یه مطلبی راجب عادت های واضح ادما خوندم، اینکه هر کسی یه سری عادت های داره که دیگران با چند تا برخورد و نشست و برخاست میفهمن. 
عادت های ساده اما همیشگی. 
خودم چندتا عادت دارم که هر کسی با چند برخورد و نشست برخواست میفهمه، یکیش اینه که همیشه پیراهن استین بلند میپوشم و اصلا تیشرت نمیپوشم.
یکی دیگش هم اینه چایی رو بدون قند و تلخ میخورم.
اینا عادت های خیلی ساده ای ان اما چند ساله باهام هستن که دیگران زود میفهمن:)) 
 
 
به نظرم بدترین ویژگی انسان این هست که عادت میکند
به همه چیز 
به هر شرایطی
و از بین این بدترین عادت، به گفته بزرگی بدترین نوعش عادت کردن به ظلم هست
و حالا ما داریم عادت می کنیم به کرونا
یعنی الان اون چیزی که برامون سخت و دلتنگ کننده هست قرنطینه هست بیشتر تا فکر کردن به خود ویروس بوق
تو دو هفته اول همه دنبال آمار و ارقام بودند تو کل کشور، به تفکیک شهرها، کل دنیا، به تفکیک کشورها و شهرهای پرمخاطره تر اون کشورها
دنبال اقدامات کشورهای مختلف بودند
یک سری از رفتارها وقتی مدام و هرروز تکرار بشن تبدیل می شن به عادت ، قطعا این عادت خیلی از مواقع به نفع ماست و خیلی از مواقع هم به ضرر ما ! ما هم اگر نگاهی به خودمون بندازیم به عادت های بدی می رسیم که شاید سال هاست دوست داریم تبدیلش کنیم به یه عادت خوب اما ناموفق بودیم .
تعهّد خیلی کمک کنندس بطوریکه اگر واقعا با خودمون عهد ببندیم که تغییر کنیم و پای هر سختی که در پی داره بمونیم ، کار شدنی هست ..
ادامه مطلب
یکی از قشنگ ترین شعرهای فاضل نظری به نظرم این شعر هست که اون بیت معروف « مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب ، در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست» توی این شعر اومده. سالها قبل این بیت رو شنیدم بودم و نمیدونستم از فاضل نظری هست. امشب بیت اولش روی زبونم بود و با خودم زمزمه میکردم
بی‌قرار توام و در دل تنگم گله‌هاستآه! بی‌تاب شدن عادت کم حوصله‌هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آبدر دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی داردبال
یار قشنگم... این مدت هر روز با هم حرف زده ایم... هر روز صدای قشنگت را از فاصله های دور شنیده ام.... عادت هم کرده ام به این روال هر روزه مان... و چون ما توی رابطه ی لانگ دیستنس بوده ایم این شرایط هم یک جورهایی به بخشی از آن تبدیل شده. و هر روز حرف زدن باهات خیالم را راحت کرده. یک روز به شوخی گفتم عادت کرده ام اومدی هم هر روز منتظر تماستم . گفتی نه عادت نکنی عادت خوبی نیست دیگه زنگ نمیزنم تا اخر دوره، عادت از سرت بیفته :-D و خندیده بودیم ...
حالا که امروز روز ر
چقدر این فاصله ها با هم و تا هم توی زندگی مهم میشن . فاصله ی آشتی تا قهر یا حتی قهر تا آشتی . فاصله ی لیوان آب با تخت . فاصله ی یزد تا مشهد . یا کرج تا تهران . حتی فاصله ی سامان تا روستای چم چنگ . فاصله ی طبقاتی ما با شما که همه میگن . یا حتی همین یه بند انگشت فاصله ی دوست داشتن تا تنفر . این فاصله ها که هیچ وقت معلوم نیست دقیقا چند ساعت یا چند روز طول میکشه تا برسی بهشون یا اتفاق بیافتن اما انقدری مهم هستن که تا همیشه تو یادت بمونن و گاهی همه ی راهی که رف
چند سال پیش یکی از آشنایان به اسم مریم خانم دو فرزند خود را با فاصله ی زمانی کم از دست داد . این خانم زندگی‌ اش کلا به دو قسمت پیش از فوت فرزندان و پس از فوت انها تقسیم کرده بود. یکبار که من شاهد درد و دل مریم خانم با فاطمه خانم بودم . ایشان هم متاسفانه عزیزی را از دست داده بود . و خود یقینا داغ سنگینی بر دل داشت . فاطمه خانم به مریم خانم گفت که به نبودشان عادت می ‌کنی، برو صورتت رو بشور تا برایت چایی بریزم . راستش نمیدانم به طور قطعی بگویم و نظ
ریشه بی‌حجابی در درصد بالایی از کسانی که حجاب اسلامی را رعایت نمی‌کنند عادت است، عادت به بی‌حجابی، چراکه اقتضای بی‌توجهی خانواده و فرهنگ غالب در محل زندگی و رشد و نمو آن‌ها بی‌حجابی بوده است. حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام پیروی از عادت‌ها را دشمنی معرفی می‌کنند که مانع رسیدن به کمالات و درجات عالیه […]
نوشته عادت به بی‌حجابی اولین بار در گناه شناسی. پدیدار شد.
فاصله همه چیز رو خراب می‌کنه. شاید از چیزهای خیلی کوچیک شروع بشه، اما کم کم از ریشه خراب می کنه... شاید شروعش از حرف ھایی باشه که پشت تلفن می‌گیم و رو در رو نمی‌تونیم. شاید از اون روز که باید دستش رو می‌گرفتی و دیگه نگرفتی. شاید از «امروز وقت ندارم ببینمت»، «نشد جواب زنگت رو بدم» ، «گوشیم خاموش شد» ، «ساعت و تاریخ از دستم در رفت» شروع بشه. شاید حتی با وجود کنار ھم بودن، دنیا ھا فاصله بگیرن و ببینیم ھر کدوممون تو یه دنیای دیگه غوطه وریم.
فاصله از
امروز تصمیم گرفتم ازت دور شوم
از دورترین فاصله ها به چشمانی که نمیبینم. به دستانی که لمس نمیکنم. زل میزنم.
ازت دور می شوم تا به خودت نزدیک شوی
نزدیک نمی شوم که آزرده خاطر نشوی 
که فلبم تیکه تیکه نشود از زخم زبون زدنات
یه روز هایی از زندگی باید از هم فاصله بگیریم تا به درد هم زخم بیشتر نزنیم
نزدیک هم که باشیم درد بیشتر می شود و دور باشیم یه درد دیگر...
ازت دور می ایستم و درگیر نگاهی می شوم که ازم دریغ کردی
درگیر حرف هایی می شوم که ازم گرفتی
قشنگی فا
حالا دیگر موقتی بودن و گاه‌بی‌گاه‌ی تبدیل به عادت زندگی من شده. چیزی که هر روز مرا با واقعیت زنده بودن‌م مواجه میکند پ هر روز مرا میترساند.
کسی جایی نوشته بود « این فقط از دست دادن هاست که ترس از دست دادن را تحمل کردنی میکند.» وقتی هر روز به از دست دادن نظم زندگی خود فکر میکنم، شگفت زده میشوم. من‌ای که در عمرم نتوانسته بودم حتی -یک- عادت روزمره بسازم، حالا باید در بی عادت ماندن خود، رایج باشم. باید به خوابیدن در یک اتاق با دختر ترکیه ای و دختر
با عادت های خود چه کنیم؟سید حسن کاظمینیبخش دوم
خوب از پول که بگذریم حالا نوبت ارتباطات اجتماعی است.
از خودمان بپرسیم که یک سیگاری چقدر می تواند برای دیگران محبوب و جذاب به نظر برسد.
 صادقانه از همسر ، فرزندان و همکاران و دوستان خود در مورد بوی سیگارتان بپرسید.
آیا بوی سیگار شما را دوست دارند؟ و تا چه حدی می‌توانند با این بوی کنار بیایند.  
هر نظری که درباره بوی سیگار شما بدهند، این بوی شماست. بویی است که هر روز با آن به رختخواب می روید، در کنا
با عادت های خود چه کنیم؟سید حسن کاظمینیبخش دوم
خوب از پول که بگذریم حالا نوبت ارتباطات اجتماعی است.
از خودمان بپرسیم که یک سیگاری چقدر می تواند برای دیگران محبوب و جذاب به نظر برسد.
 صادقانه از همسر ، فرزندان و همکاران و دوستان خود در مورد بوی سیگارتان بپرسید.
آیا بوی سیگار شما را دوست دارند؟ و تا چه حدی می‌توانند با این بوی کنار بیایند.  
هر نظری که درباره بوی سیگار شما بدهند، این بوی شماست. بویی است که هر روز با آن به رختخواب می روید، در کنا
زمان آدم را به خیلی چیز ها عادت میدهد. اولش باورش سخت است ولی هرچه که زمان رو به جلو می رود میبینی که عادت کرده ای. عادت برای چیزی که آن اول برایت غیر ممکن و سخت بوده. باید به قدرت زمان ایمان آورد و بدانیم که زمان همه چی را درست می کند حتی چیزهایی قرار با رفتنشان جانمان را از ما بگیرند...
 
زندگی لنگر می خواهد .چیزی که آدم را سر جایش نگه دارد .چیزی که نگذارد فاصله آدم از ساحل آرامش زیاد شود .چیزی که نگذارد امواج آدم را بکشاند به ناکجا .حالا لنگر آدم ، گاهی یک آدم دیگر است .گاهی یک فکر و اعتقاد است .گاهی ایمان است .گاهی عادت روزانه است .گاهی کار است، گاهی یک جمع دوستانه است .گاهی یک دوره خانوادگی است .گاهی یک باشگاه ورزشی است .گاهی چهار تا کتاب است ، گاهی یک مشت خاطره .لنگر هر کس هر چه هست ، فاصله اوست با سرگردانی در دریای روزگار .فاصل
چه حکمتی است که وقتی یک کاری را فقط یک روز انجام نمی دهم،دیگر نمی توانم عین گذشته آن کار را بکنم.البته باید عادت کرده باشم ولی همین عادت را هم دوسه روز اگر انجام ندهی احتمالا فراموش خواهیم کرد.
هرچند که این جمله هم درست است: عادات دیرینه سخت جانند،حتی وقتی می پنداریم مدتهاست از سرمان افتاده.
رونده به سوی نمیدانم ها :)
من: فکر می‌کنی مشکل اصلیت چیه؟
خودم: بی‌قراری... نه، نه! عادت به بی‌قراری... شایدم عادت به بی‌قراریِ کنترل‌نشده... یا عادتِ کنترل‌نشده به بی‌قراری ... یا ... اَه! ولش کن. هر چی می‌ری ته نداره لامصب. کش میاد.
من: آره؛ کش میاد. راه حل چیه به نظرت؟
خودم: واقعاً معلوم نیست؟! کنترلِ عادت به بی‌قراری ... یا عادت به کنترلِ بی‌قراری ... یا ...
من: چه جوری یعنی؟
خودم: اگه می‌دونستم مزاحم اوقات شریف جنابالی نمی‌شدم. خودم یه گِلی سرم می‌گرفتم.
من: منطقیه.
خودم: خ
عادت
ناجوان مردانه ترین بیماریست، زیرا هر بد اقبالی را به ما می قبولاند، هردردی را و هر مرگی را.
در اثر عادت، در کنار افراد نفرت انگیز زندگی می کنیم، به تحمل زنجیرها رضا می دهیم، بی عدالتی ها و رنجها را تحمل می کنیم.به درد، به تنهایی و به همه چیز تسلیم میشویم.
عادت، بی رحمترین زهر زندگیست. زیرا آهسته وارد می شود، در سکوت، کم کم رشد می کند و وقتی کشف می کنیم که چطور مسموم آن شده ایم، می بینیم که هر ذره بدن مان با آن عجین شده است، می بینیم که هر حرک



افزایش خونریزی عادت ماهیانه







افزایش خونریزی عادت ماهیانه
افزایش خونریزی عادت ماهیانه که به
منوراژی نیز معروف است ، در واقع دوره هایی از عادت ماهیانه است که به علت
زیاد بودن حجم خونریزی یا طولانی بودن مدت آن ، شخص مقدار زیادی خون از دست
می دهد.خونریزی در اکثر زنان حدود ۵ روز طول می کشد . چنانچه عادت ماهیانه
بیشتر از این حد باشد و چنانچه استفاده از نوار بهداشتی به تعداد معمول
کافی نباشد ، در صورتی که لخته خون دفع شود باید چند مورد
نمیدونم از کجا باید شروع کنم! 
 
واژه ها ذهنم و پر کردن و درهم پرهم ریختن توی کاسه مغزم و نمیتونم چندتای ناقابلشو جدا کنم و بچینم کنار هم تا بتونم امروزم و توصیف کنم.
 
بخش اطفال برخلاف قشنگی درو دیوارش خیلی زشته، خیلی زشت
فرشته های کوچولویی که به گناه ناکرده گرفتار درد شدن... از امیر عباس کوچولو شش ماه که زیر یه حجم بی رحم از دستگاه بود تا یسنا هفت ساله که طعم زندگی و نچشیده پیوند قلب کرده و حالام مشکل جدید ریه هاش..
 
دختری که بی پدر شد و زجه هاش
متن آهنگ حواس پرت آصف آریا
من یکم حواس پرتم تو بیا حواستو جمع کن به من فاصله زیاده فاصله رو کم کن یکم ... نذار یخ کنه دستام تو شومینه رو روشن کن برام  یه پل چوبی میخواد تا باشی باهام ... کاش بشه پیش همو بمونی پیش منو نه دیگه دیگه نرو این چشا میگه نرو حالا که وقتشه تو نذار سخت بشه عشقمون سرد بشه کاش بشه پیش همو بمونی پیش منو نه دیگه دیگه نرو این چشا میگه نرو حالا که وقتشه تو نذار سخت بشه عشقمون سرد بشه
اگر تمایل دارید که نیم فاصله را در نرم افزار ورد تایپ کنید به راحتی این کار امکان پذیر است. اصلا چرا از نیم فاصله باید استفاده بشه ؟ 
چرا باید از نیم فاصله یا فاصله مجازی استفاده کنیم؟
از جمله موارد استفاده از  فاصله مجازی شامل موارد زیر می باشد:
استفاده از فاصله مجازی و نیم فاصله ظاهر آراسته و زیبایی به متن می بخشد و خواندن متن را نیز آسان تر می کند.
از جمله ویژگی های یک تایپیست حرفه ای این است که فاصله مجازی را در هنگام تایپ کردن رعایت کند.
به
حرکت با تمامی امتیازش، رهزنی خطیر برای متحرک است. تحرک، دائمی است. و همین استمرارش متحرک را عادت می دهد. به همه چیز. حتی به خودش. و به حرکتش. انسان، زمانی که با خود، مسیر حرکت را مرور می کند و به گذشته باز می گردد و یا به آینده می رود، یعنی " تخیل " می کند، لحظه ای عادت شکنی می کند و با ولع تلنگری را می بلعد.انسان همیشه عادتش را نمی شکند. گاهی در لابه لای عادت دست و پا می زند و می میرد؛ و از " حرکت" باز می ایستد.انسان از بدو خلقت تکوینا با " شدن " همراه اس
"جان، شخصیت اصلی داستان، در صحنه‌ای از فیلم به آپارتمان دوستش در شیکاگو می‌رود. فضایی تنگ و باریک که کمتر از یک متر با ریل قطار فاصله دارد. زمانی که جان روی تخت می‌نشیند قطاری با سرعت عبور می‌کند و همۀ وسایل اتاق را به حرکت درمی‌آورد.جان می‌پرسد: «روزی چند مرتبه قطار از اینجا رد می‌شود؟» جواب می‌شنود: «آن‌قدر قطار رد می‌شود که دیگر حتی متوجه رد شدنش نمی‌شوی.»و بعد یک چیزی از روی دیوار به زمین می‌افتد...حالا مثل داستانی که تونی فدل تعر
ممکن است شما از آن دسته کسانی باشید که تلاش می‌کنید هر روز غذای سالم بخورید و حتما ورزش کنید. اما حفظ سلامتی فقط با تعویض چیزبرگر با سالاد و ۳۰ دقیقه ورزش با اسکی فضایی ممکن نیست. بخشی از سلامتی شما به عادت‌های روزانه‌ای که دارید مربوط است.
ممکن است عادت‌های روزانه شما در روند سلامتتان اختلال ایجاد کنند با این حال شما از آن‌ها آگاه نباشید. در زیر بعضی از عادت‌هایی که ممکن است بر سلامتتان تاثیر داشته باشند را بخوانید.
ادامه مطلب
داد زد دنبالم نیاین، موندیم‌بیرون از بیمارستان، تنها رفت تو،چند دقیقه بعد زنگ زدم گفت باید چکاپ انجام بدن، سی تی اسکن، ریه، خون، سرفه زد قطع کرد. زنگ زدم گفت چهل دقیقه دیگه. چهل دقیقه می تابیدم و با سه چهار متر فاصله خانم جوانی هم می تابید، بابا کنار ماشین بود کسی آن طرف با فاصله ایستاده بود می گفت:" حالا خودش میاد بیرون." 
بعد چهل دقیقه اومد بیرون رنگ پریده بود ولی بیرون بود و همین طور که زیر لب می گفت:" منفی" خیره شده بود به زنی که با سه چهار مت
همون قدر که لازم داری، مواظب نَفْسِ خودت باشی، مواظب آدمای دور و بَرِتْ هم باش .. حرفا، عمل، رفتار، عقیده، باور، عادت ها، افکارشون وو
گاهی، گمراهی آدما از یه حرف ساده، یه عادت معمول، آدمای دور و برشه.
 
راه نجات هم از درون خود آدم شروع میشه .. 
گاهی مدتی گمراهی رو به دوش می کشی، و با کلامی و جمله ای از یه رهگذر از زندگیت، به خودت میای ..
حالا نمی دونی دلت از عمری که با گمراهی گذروندی بسوزه یا از راه و مسیر نو خوشحال باشی ..
خدایا آرزومه بنده ای باشم
شبکه‌های اجتماعی مجازی چه تأثیری روی عادات مطالعاتی ما دارد؟
در این چند خط نمی‌خواهم بحث‌های تکراری تقابل شبکه‌های اجتماعی مجازی با مطالعه را دوباره بگویم و از کم شدن عادت مطالعه در اثر انس با فضای مجازی بنویسم. همچنین کاری هم به بحث اثر اسکرول‌های متناوب در کانال‌ها و صفحه‌ها روی ساختار ذهن ندارم که چطور ذهن ما در اثر این کار به نوشته‌های کوتاه و متنوع عادت کرده و حوصله‌ی متون طولانی و متمرکز را ندارد. می‌خواهم در مورد یک عادت مرسوم
خب امروز روز دومی بود که ساعت 5 صبح بیدار شدم. نوشتن این موضوع شاید الان درست نباشه، چون دو روز هیچ چیزی رو به عادت تبدیل نکرده! اما خواستم بنویسم که یادم بمونه چه حس خوبی داشتم این ساعت بیدار شدن و چقد به کارام رسیدم.
شبا میانگین ساعت 9 می‌خوابم و صبح‌ها 5 بدون زور و سختی بیدار میشم. فقط دو تا آلارم روی گوشی میذارم و یه ساعت زنگ دار قوی هم دارم که با فاصله از تخت میذارمش روی زنگ. تا الان که با همون آلارم اول گوشی بیدار شدم و به آلارم دوم و ساعت نرس
امروز که از سرکار برمیگشتم مثل روزهای گذشته بیرون حرم چندین نفر سجاده پهن کرده بودن و نشسته بودن روبروی حرم تو همین چندقدم که تا جای ماشین پیاده میرم 3 نفر از من سوال کردن صحن ها هنوز بسته ان؟ و من گفتم آره متاسفانه 
از تو ماشین مغازه ها رو نگاه میکردم یهو یه لباس فروشی دیدم و یادم اومد چند وقته خرید نرفتم و چقدر دلم تنگه که بی دغدغه تو بازار راه برم و خرید کنم.
از پنجره خونه کوه سرسبز و میبینم؛ من عاشق رنگ سبز بهارم یک رنگ سبز نو و تازه و هر روز
دانلود آهنگ جدید بنیامین بهادری به نام عادت
راحت به خودت دادی من بد پیله رو عادت
وای چه کاری میکنه عشق آدم با دل آدم
من نمیتونم از تو بمونم حتی یه ساعت
موزیک جدید بنیامین بهادری به نام عادت را دانلود کرده و لذت ببرید
Download New Music Benyamin Bahadori Adat

ادامه مطلب
خداحافظ تو.
با اینکه هنوزم...
خداحافظ تو 
میسوزوندم آتیش خاطرات
خداحافظ تو
تا قلبم به تنهایی عادت کنه.
تا اشکم به چشمام خیانت کنه
خداحافظ تو
قرارمون نبود تنها تنها بری تو
قرارمون نبود بی تو بمونم
قرارمون نبود فاصله باشه
قرارمون نبود بی تو بخونم
خداحافظ تو
خداحافظ تو 
میسوزوندم آتیش خاطرات
خداحافظ تو
تا قلبم به تنهایی عادت کنه
تا اشکم به چشمام خیانت کنه
خداحافظ تو...
تلفن را قطع کردی و من زدم زیر گریه. زار می‌زدم از ته دل. احساس شرمندگی می‌کردم که تو یکباره از تهران آمده بودی اهواز. گریه می‌کردم اولش واقعا اشک ذوق نبود، اشک غم بود. ناراحت بودم، فکر می‌کردم چقدر باید بهتر باشم. کمی که گذشت و خوب زار زدم یادم افتاد که تو آمده‌ای و بیست روز انتظار را به یک شب تا صبح تبدیل کرده‌ای. اشکم با لبخند قاطی شد و کم کم خندیدم. از ته دل. راستش را بخواهی مدام به این فکر می‌کردم که کاش می‌آمد اهواز و به من سر می‌زد. تمام
من حتی به دیدن ستاره های بالای صفحه هم عادت کردم. بیام ببینم خاموشه دلم میگیره.
ینی اونایی که من رو میخونن هم همچین حسی دارن بهم؟
چه عجیبه که به همچین چیزی فکر میکنم.
همیشه از وابسته شدن میترسیدم. همش دارم تلاش میکنم هیچ کس برام مهم نباشه. میخوام یه مدل زندگی رو پیدا کنم که توش احساسم به آدما کمترین نقش رو داشته باشه. ولی خب میدونی همش یه جورایی گول زدن خودمه.
چون حتی بعد از سه ماه دور بودن از هم، همون موقع که فکر میکردم حالا دیگه میتونم تنهاترین
می‌شود رفت ولی فاصله پایان دارد!عشق، غمیگن و پر از درد؟ نه! درمان دارد!
می‌شود با تو به ما بودنمان فکر کنیم ...دل به این جملهء من سخت تر ایمان دارد!
دست در دست و در آغوش، بخوابیم شبی ...این خیالات قشنگیست که جریان دارد!
من همانم که کسی مثل من عاشق نشود!قلب من عطر تو را بر تنش هر آن دارد!
قهر و اخمِ تو و جنگ و سرِ دعوا با هم،ارزشی بیشتر از خنده‌ی شاهان دارد!
گاهی از فاصله ها حال دلم بد شده‌استمی‌شود رفت ولی فاصله پایان دارد!
#فاصله_اجباری#میم_پناهی
خب مدتها از فضای وبلاگ دور بودم، برای من که بدون نوشتن انگار آدمی هستم که یک دست ندارم همین چند ماه هم آزار دهنده بود، فضای وبلاگ قبلی و بعضی از نظرات آدمهای نفهم به شدت آزارم داد طوریکه ترجیح دادم اونجا رو ببندم، اما دلم براش تنگ میشه، اونجا یادآور روزهای خوب و بد زیادی برام بود. خیلی چیزها توش نوشتم خاطراتی که هرگز پاکشون نکردم. نظراتم رو میگفتم و.... دوستان خوب و زیادی هم اونجا داشتم. قطعا دلم براش تنگ میشه برای خاطراتم برای ...افسوس که گاهی آ
اکثرا شنیدیم که می گن فقط غیر ممکن هست که غیرممکنه ، کار نشد نداره ، اگه بخوای می تونی تغییر کنی و خیلی از این جملات امیدوارانه ای که هر کسی چند تاییش رو بلده امّا از اون ور نگاه می کنی می بینی خب اگه همه ما با این همه جملات انگیزشی آشنا هستیم پس چرا اکثر آدما به خواسته ای که می خوان نمی رسن ؟ مگه آدمی اشرف مخلوقات نیست پس چرا انقدر از خودش ضعف نشون می ده و برای تغییر کاری انجام نمی ده ؟
تازگی ها به خودم می گم حالا که تغییر کردن و ترک عادتی که آزار
عادت ندارم این موقع از روز بیدار باشم. و عادت ندارم این موقع از روز ۲ ساعت از ناهار خوردنم گذشته باشد. یک ماه بیشتر است که این زمان را خوابم و ناهار را ۶ عصر می‌خورم. و حالا باید خودم را عادت بدهم که سر کلاس های مجازی بتوانم به درس گوش بدهم. چرا اصلا اهمیت می‌دهم انقدر به این کلاس ها؟
غذا سر معده ام مانده. نمی‌دانم چرا پایین نمی‌رود. شاید بخاطر آن خیاری است که یک ساعت پیش نمک زدم و قرچ قرچ خوردم. همیشه وقتی خیار می‌خورم خیلی حس سنگینی می‌کنم. ش
 
 
بسیاری از ما انسان ها به دنبال تغییر در زندگی خود هستیم و همیشه منتظر یک عامل بیرونی نشسته ایم تا به سراغ ما بیاید و ما را تغییر دهد و یا اینقدر به عادت هایمان چسبیده ایم که اجازه تغییر را نمیدهند در این مواقع چه باید بکنیم ؟قانون پنج ثانیه که توسط خانم مل رابینز به صورت کتاب نوشته شده است به ما کمک میکند که در مقابل عادت های خود که قدرت اصلی خود را از ذهن میگیرد بایستیم و تنها و تنها 5 ثانیه هم فرصت خواهیم داشت به عنوان مثال اگر میخواهیم عا
من بد عادت شدم
عادت کردم که یکی بهم بگه برام شعر بخون و بفرست
یکی وقتی دارم با یه موزیک میخونم موزیکو کم کنه که صدای منو بشنوه 
یکی تا موهامو باز میکنم بگه موهات وای موهات! نعمت الهیه موهات
عادت کردم یکی زل بزنه تو چشمام و اشک تو چشاش حلقه شه 
عادت کردم یکی هر کار معمولی ای که میکنم بگه عجب صحنه ی لعنتی ای
عادت کردم یکی خیلی منو بخواد
عادت که نه ولی خب وقتی یکی آدمو اونجوری بخواد خواستنای این شکلی دیگه به چشمش نمیاد 
گله نمیکنم از کسی 
من خودم
عادت های بد چیست و چگونه می‌توانیم ازاین عادات رهایی یابیم؟ ثابت شدن یک‌سری از رفتارها در انسان‌ها عادت نام دارد. انسان ها همیشه رفتارهایی از خود نشان می‌دهند که این رفتار‌ها الگوی برخورد او را در طول روز می‌سازند. زمانی که یک الگوی رفتاری خاص به هر دلیلی در شخصی تکرار شود واگر در هر شرایطی بخواهد که آن را انجام دهد جزوی از زندگی او می‌شود و در صورت  انجام ندادن حس می‌کند چیزی را گم کرده و احساسات بد و منفی در او شکل می‌گیرد. در این مقال
دیروز گفت برنده رابطه های راه دور در اکثر مواقع فاصله است. حرفش منطقی و به نظر خودش دور از منظور بود اما به من حس بدی داد. حس ناامنی کردم. هیچوقت دلم نمیخواد از طرف آدم هایی که دوستشون دارم احساس ناامنی کنم.
و فاصله پدیده ای بیهوده بود!
نمیدونم از کجا باید شروع کنم! 
 
واژه ها ذهنم و پر کردن و درهم پرهم ریختن توی کاسه مغزم و نمیتونم چندتای ناقابلشو جدا کنم و بچینم کنار هم تا بتونم امروزم و توصیف کنم.
 
بخش اطفال برخلاف قشنگی درو دیوارش خیلی زشته، خیلی زشت
فرشته های کوچولویی که به گناه ناکرده گرفتار درد شدن... از امیر عباس کوچولو شش ماه که زیر یه حجم بی رحم از دستگاه بود تا یسنا هفت ساله که طعم زندگی و نچشیده پیوند قلب کرده و حالام مشکل جدید ریه هاش..
 
دختری که بی پدر شد و زجه هاش
نمیدونم از کجا باید شروع کنم! 
 
واژه ها ذهنم و پر کردن و درهم پرهم ریختن توی کاسه مغزم و نمیتونم چندتای ناقابلشو جدا کنم و بچینم کنار هم تا بتونم امروزم و توصیف کنم.
 
بخش اطفال برخلاف قشنگی درو دیوارش خیلی زشته، خیلی زشت
فرشته های کوچولویی که به گناه ناکرده گرفتار درد شدن... از امیر عباس کوچولو شش ماه که زیر یه حجم بی رحم از دستگاه بود تا یسنا هفت ساله که طعم زندگی و نچشیده پیوند قلب کرده و حالام مشکل جدید ریه هاش..
 
دختری که بی پدر شد و زجه هاش
اینجا یه منطقه سردسیر و خوب تعداد روزهای سرد خیلی بیشتر از روزهای گرم.چند سال پیش تابستون هوا یکم گرمتر از حد معمول بود (اینجا تابستون اگر طبقه هم کف باشی خیلی احتیاجی به کولر پیدا نمی کنی در طول تابستون ما ممکنه 10بار هم کولر روشن نکنیم والبته این توی خانواده های مختلف متفاوت ولی خوب اینجا خیلی خنک کلا)؛ گرمتر یعنی احتیاج بود در طول روز چند ساعت کولر روشن کنیم و همون سال به علت مصرف زیاد برق در طول روز چند ساعتی برقها قطع می شد بیشتر هم شبها.شب
آره خلاصه، بد عادت شدیم...توی وبلاگای قبلی کلی ملت کامنت می‌ذاشتن...حتی وقتی پست نمی‌ذارم هم وبلاگمو می‌خونن...و این باعث می‌شه که مرتب اینجا رو چک کنم واسه کامنت. در صورتی که نه کسی می‌شناسه منو، نه محتوای خاصی تولید کردم...بدعادت شدم، و لوس.
عادت خیلی مزخرفه، مثلا روزی سه بار ناخواسته گردنمو بین انگشتام‌ له می کنم و می گیرم، شب ها دستامو می برم سمت سرم کش مو رو باز کنم‌‌ یا دستم میره سمت شماره ات بهت زنگ بزنم، یهو یادم میاد، گردنبند و دادم مامان، موهامو از ته زدم و تو هم مُردی.
پ.ن: و نمی نویسم تا یادم بره
1- شب اول را خودم همراهش رفته بودم. فاصله‌ی کوچه‌ی بن‌بست تا میدان راه‌آهن 100 متر بیشتر نبود. روبه روی پارکِ پشتِ ایستگاه بی آرتی بود. ولی همان 100 متر آن‌قدر پرخطر بود که تنها رفتن ترس داشت. هرچند دو نفر رفتن هم چندان توفیری ایجاد نمی‌کرد. 
از پارک پشت ایستگاه نمی‌توانستیم برویم. دلش را نداشتیم. انبوه گرفتاران حباب شیشه‌ای و فندک به دست در تمام پیاده‌روهای پارک کوچک ولو بودند. خفتمان نکنند... یکهو یکی‌شان در عوالم خودش ما را با چاقو موردعن
شک، فاصله آدمو با ایمان زیاد می کنه در ابتدا. ولی وقتی که جوابشو پیدا کنی، از قبل هم نزدیک تر می شی، مطمین تر می شی.اینه که مهمه کِی، و به چی شک کنی. 
اگه بشه راهی پیدا کرد که شک کرد و از ایمان هم فاصله نگرفت، اون دیگه چی بشه!
در اصل، می شه شک نکرد، ولی سوال کرد. این دیگه فاصله هم ایجاد نمی کنه. همون مهسایی که بودم:عینک_آفتابی.
ولی باید مراقب بود، چون اگه تو سوال گیر کنی، تبدیل به شک می شه و اونوقتتتتت از ایمان فاصله می گیری.
از خودت!!
بعضی از بانوان قبل از عادت ماهانه، دچار تهوع می‌شوند. این امر بسیار شایع است و اغلب باعث نگرانی آنها نمی‌گردد. تهوع قبل از آغاز عادت ماهانه می‌تواند ناشی از بسیاری از عوامل، از جمله گرفتگی عضلات، سندرم پیش از قاعدگی (PMS) و حاملگی باشد. اگر این علائم شدید باشند، می‌تواند حاکی از وجود شرایط بحرانی مانند اندومتروز باشد.
PMS علت اصلی تهوع قبل از آغاز عادت ماهانه است. حدودا ۲۰ تا ۵۰ درصد از زنان در طی ۷ تا ۱۰ روز قبل از عادت ماهانه ، PMS را تجربه می‌
چند روزی می شه که فکرم مشغوله! یعنی دقیقا از روزی که راجع به عادت ها نوشتم. علت اشتغال فکرم هم این بود که دلم می خواست این بار  سعی کنم یکی از عادت های بدِ اخلاقیم رو ترک بکنم. بعد همون موقع یادم افتاد که یه جایی خوندم برای تبدیل یک چیزی به عادت و یا ترک یه عادت، پرداختن بهش کمتر از چهل روز چندان تاثیری نداره و بهترین موقع برای این که چهل روز یه کاری رو انجام بدی یا ترکش بکنی از دهم ذیقعده است. بعد که نگاه کردم دیدم نه از اول ذیقعده بوده و این زمان
به طور تخمینی میتوانم بنویسم لعنت خدا بر آنچه که تو را از نوشتن منع کند. حالا که این صفحه را باز کرده‌ام پی برده‌ام. اینجا را دوباره باید سروسامان بدهم. همانطور که خودم را. همانطور که با نوشتن، خودم را. دست‌ها و انگشت‌هایم را به کیبورد سابق، به لغات، به نیم‌فاصله‌ها، به رهایی. این حجم از اجحاف در حق فضایی که پنجره‌ام رو به زیبایی‌ها و دایره‌های دوستی‌ست، به دور از انصاف است. حالا که کنترلی نیست. حالا که من اینجا خود خود سین هستم. اینجا که
وصل شد ولی خب حال کسی خوب نشد که هیچ بدترهم شد.
در حد یکی دوتا ویدئو از این چند روز دیدم و وضعیتم اینه، حتی از اینکه بخوام عکسو فیلمارو باز کنم هم میترسم. 
همه چی باورنکردنیه ولی اینکه طبق معمول میگذرونیم و عادت میکنیم از اون هم باور نکردنی تره... دلم میخواد گم و گور شم یه مدت.
فکر می‌کردم ساعت سه و خرده‌ای باشد اما نه، تازه دو شده است. دلم برایش تنگ شده. دلتنگی دیگر جانی در بدن باقی نگذاشته است. فردا قرار است بیاید و با هم برویم نمایشگاه کتاب و یک چند خرده کار دیگر هم داریم.
دلتنگی عجیب است. هیچ‌وقت به طعم دلتنگی عادت نمی‌کنی. همیشه مزه‌اش برایت تازگی دارد. مثل دارویی است که ییمار جواب کرده می‌خورد. نه امیدی به خوب شدن دارد نه به طعم دارو عادت می‌کند. خیال می‌کنی که خب این همه تکنولوژی، زنگی، پیامی، چیزی شبیه این
 
 
قصه ی "عادت" همون داستانِ دلبستگی و وابستگی و دلدادگیه
 
عشق امّا فرا تر از این حرف هاست، عشق یعنی افسانه ی بی پایانِ فنا شدن
فدا شدن در راه دوست، همه جوره، بی وقفه و بی چشمداشت
 
نه، اشتباه نکن خواهرِ کوچولوی نازدانه ام
بوده اند کسانی از بنی نوعِ انسان که عشق را در باره ی هم نوعِ خود به درستی تجربه کرده اند
یک نمونه ی واضحِ آن عشقِ یعقوب به یوسفش
و یک نمونه ی دیگرش (اگر خدا بخواهد) عشق من به تو
 
از یه نظر عشق خیلی خیلی متعالی تر از عادته
ولی
ا
همینطور که نشسته‌‌ام، قطره اشکی روی گونه‌ام می‌غلتد و وقتی به خودم می‌آیم که می‌چکد روی کتابی که به ظاهر در حال خواندنش هستم. دیگر از هر محرک غده اشکی‌ی بی‌نیاز شده‌ام. نه لازم است آهنگی توی گوشم بخواند که غم صدایش یا خاطره‌ی پشتش به گریه بیاندازدم، نه به سبک همیشه نیاز دارم دراز بکشم، به سقف خیره شوم و هزار جور فکر توی سرم وول بخورند و با یک گریه‌ی حسابی همه چیز ختم به خیر شود.
چیزی خِرم را چسبیده که نمیدانم چیست؛ ولی هر چه که هست، حالا
بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاستآه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آبدر دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی داردبال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بی هر لحضه مرا بیم فرو ریختن استمثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله دوری وعشقوسکوت تو جواب همه مسئله هاست
 
شاعر: فاضل نظری
تمام راه برگشت ب این فکر میکردم ک تنهایی چقدر غصه بزرگیست!
تعریف میکرد ک بچه ها را عروس و داماد کرده و هرکدامشان حالا ۴۰,۵۰ سال سنشان است,خودش مانده توی خانه ای ک حتی بزور هم نمیتوان اسم خانه رویش گذاشت.پیرزن ۷۲ساله ای ک لابلای بازیافت ها توی یک اتاقک تاریک و حیاطی کوچک زندگی میکند,تمام دلخوشی اش دوتا مرغ است.
وقتی پرسیدم مادرجان خب چرا نمیری پیش نوه ت زندگی کنی؟پاسخش یک گزاره دو کلمه ای بود:عادت کردم!
عادت عجیبیست,عادت ب زندگی بین بازیافتی ها
چند سالیه تلاش می‌کنم راحت بگم "نمی‌دونم". هر چی می‌گذره تعداد سوالاتی که جوابشون "نمی‌دونم"ه بیشتر می‌شه. پاسخ بالای 90 درصد سوالاتی که ازم می‌شه رو نمی‌دونم. قبلا عادت داشتم یه جوابی بدم اما حالا می‌بینم اون پاسخ‌ها درست نبودند. اکثر پاسخ‌هایی که می‌دادم بی‌مبنا و حسی بودند. حالا دیگه "نمی‌دونم" یه سبکی خاصی بهم می‌ده.
پروسه ی عادت کردن بسیار سریع تر و راحت تر از چیزی که فکر میکنیم اتفاق می افتد و فرقی ام نمی کند در چه شرایطی به سر میبری،ناگاه به خود نگاه میکنی و میبینی با این اوضاع جدیدت که قبل تر ها حتی تصورش هم رعشه به اندامت می انداخت خیلی وقت است کنار امده ای و حتی راضی هم هستی،مانند یک سیال خوب و حرف گوش کن در قالب جدیدت جا میگیری و چنان رفتار منعطفانه ای از خود نشان میدهی که جامعه ی گاز ها و مایعات انگشت به دهان در کار تو می مانند،خلاصه که رفتار بقا گرای
از امروز فرجه ها شروع شد و برگشتم خونه.
تو اتوبوس یه لحظه به خودم اومدم و دیدم دستمو گذاشتم جلو دهنم و دارم جلو اشکایی که بی اجازه میریختن رو میگیرم.
دغدغه هام دیگه مهم نیستند،یا اینکه کمرنگ شدن واسم... شایدم یادم رفته؟!
نمیدونم؛ ولی اینو مطمئنم من اونی نیستم که میخواستم.
از سطحی شدن متنفرممم!!!
.
.
.
ما آدما به نبودن ها عادت میکنیم.راسته که زمان همه چیز رو حل میکنه.
با اینکه هنوز بعد دو سال مامان غر میزنه که چرا گذاشتی رفتی؟من چقدر بدشانسم که دختر
 
 
 اینقدر در نوشتن خودم دقّت کرده‌ام به علائم نگارشی، به خصوص به نیم‌‌ فاصله‌ها (خود این نیم‌فاصله است یا نیم فاصله؟!) که یه لحظه دیدم تلویزیون داره تبلیغ میذاره، گاو و شیر و این قسم مسائل، ناخودآگاه زیر گاوه رو نگاه کردم (زیر عکس گاو منظور) که جمله‌ای که نوشته رعایت کرده فواصل رو یا نه... اینم از آخر و عاقبت ما... :) سر یه ماجرا، برای درست و روانخوانی از یکطرف کار به تشدید و اعراب‌گذاری رسیده حتّی... امّا در جریانی که، گاهی وسواس که بالاتر می
به نام خداوند بخشنده مهربان ❣️ 
دوستان عزیزم سلاااااام امیدوارم که امروزتون هم پر از سلامتی و عشق باشه. 
میدونی عادت چیه؟
تعریف عادت برای من یعنی ملکه های زندگیم!
وقتی یه موضوعی رو مدام تکرار کنیم میشه ملکه زندگی منو تو. 
تا حالا به ملکه هات فک کردی؟
من ملکه هامو به سه دسته تقسیم کردم:
اولیش عادت های خوب 
دومیش عادت های بد
سومیش عادت های بیهوده 
عادت های خوب هر آدمی بستگی به خود اون شخص داره
مثلا خوندن نماز اول وقت، خوش اخلاق بودن، قرآن خوند
عادت داریم
ما به تکرار دل سوخته عادت داریم
و به لبخند لب دوخته عادت داریم
 
باکی از سوختن و دم نزدن نیست که نیست
تا به بوی جگر سوخته عادت داریم
 
قلب خود نسیه فروشیم و کسی طالب نیست
ما به طرد دل نفروخته عادت داریم
 
جامه ی عشق تو بر قامتمان راست نشد
به همین جامه ی نادوخته عادت داریم
 
نه که در مدرسه ها درس حضور تو نبود؟!
ما به این علم نیاموخته عادت داریم
 
روزی ما شده عشق تو نترسیم از مرگ
تا به این روزی اندوخته عادت داریم
 
روی در هم بکشی اخم کنی حر
"آدم ها به همه چیز عادت می کنند؛
مخصوصا اگر از آدم بودن دست بکشند."*
اینستامو که باز میکنم یه حجم زیادی از نفرت تو قلبم حس میکنم.چرا میخوان همه چیزو عادی جلو بدن؟:) حتما که نباید وسط میدون جنگ باشی تا بفهمی اوج مشکلات و بدبختی رو.با جمله باید ادامه داد زندگیو میشه اینقد چشم ها و گوش هارو بست؟
 
*کوری - ژوزه ساراماگو
گاهی دور و برت شلوغ میشه و پر از غفلت ،و ذهن و زمان برای کار هایی که برنامشون رو داشتی یاریت نمی کنن ،
تا جایی که به عمل نکردن به برنامه هات عادت می کنی ،
و وقتی سرت خلوت میشه همچنان توی رکود باقی می مونی ...
+ تکلیف من توی این روزها دقیقا مبارزه با همین عادتِ غلطه ... 
همونطور که می دونید ویندوز اجازه ساخت یک پوشه (یا Directory) با نام فاصله (white space) رو نمیده ولی میشه این کار رو با خط فرمان انجام داد. کد های زیر رو حتما امتحان کنید (به جای X هر حرفی می تواند باشد):
md "X:\ \"
و سپس
md "X:\ \test"
این دو کد در خط فرمان باعث ایجاد یک پوشه به اسم فاصله می شود. حالا برید و ببینید ویندوز چه باگهایی سر این پوشه می ده. اول که  پوشه رو باز می کنید چون کارکتر فاصله در آخر آدرس هست مرورگر فایل ویندوز (Windows Explorer) دچار یک اشتباه لپی شده و فاصله
زنانی که در بازه سنّی تولیدمثل هستند چرخه‌هایی از فعالیت هورمونی را تجربه می‌کنند که حدوداً در فواصل یک ماهه تکرار می‌شوند. با هر چرخه، بدن زن برای بارداری احتمالی، چه زن قصد بارداری داشته و چه نداشته باشد، آماده می‌شود. عبارت «عادت ماهانه» به فرویختن دوره‌ای پوشش رحم اطلاق می‌شود. میانگین چرخه‌های عادت ماهانه حدود 28 روز است و طی مراحلی رخ می‌دهد: مرحله فولیکولی، مرحله تخمک‌سازی و مرحله لوتیال. چهار هورمون مهم (ترکیبات شیمیایی که موج
عسل ویار الویه کرده، گذاشتم مرغ و تخم مرغ و سیب زمینیش بپزه، منم دراز کشیدم کنارش و دوتایى کارتون میبینیم.
همینجورى که چشمم به تلویزیونه مغزم روى دور تند داره میچرخه. با اینکه تقریبا یک ماهه مامانم براى همیشه رفت کرج اما هنوز هیچکدوممون به این وضع عادت نکردیم، امروز فکر میکردم وقتى ازدواج کردم و ازش جدا شدم اینقدر اذیت نشدم که حالا دارم میشم، اصلا انگار زندگى دور از مامانم رو بلد نیستم! صبح وقتى تنها میشم واقعا نمیدونم چیکار باید بکنم،یا ظه
تمرین و تکرار بهای به دست آوردن مهارت است. چیزی را که مدام و مرتب تکرار می کنید به صورت یک عادت جدید ذهنی و عملی در می آید.رشد فکری و احساس رضایت و خشنودی نتیجه کنار گذاشتن عادت های گذشته و جایگزین کردن تمرین ها و عادت های جدید است.شما میتوانید رویکردها، توانایی ها و کیفیات خوشبختی و موفقیت را در خود بپرورانید، به این صورت که قوانین موفقیت را آن قدر برای خود تکرار کنید تا جزئی از شخصیت تان شوند.برایان تریسی 
قبل از این سفر خانوادم به خونمون من طبق عادت هرروزم رو با زنگ زدن به مامان شروع میکردم 
اما حالا که برگشتن خونشون دیگه تصمیم به ترک عادت گرفتم و بالاخره بعد از دو روز و نصفی امروز بهش زنگ زدم 
مامانم هنوز منو نصیحت میکنه، و نگرانه 
مامانا همیشه مامان میمونن حتی بعد ازدواج بچشون 
چندین و چندباره میگه برید فریزر بخرید میگم مامان لازممون نمیشه ما هرچی هم میخوایم تازه تازه میخریم اینطوری بهتره 
ولی باز امروز پشت گوشی گفت برو فریزر بخر بالاخره
عادت هایی در قالب نیاز !
 
معتاد 
عادت
عادی
عود
واژه هایی که میتونن فریب خوردن ات را نشون بدن .
ذذهنی که شرطی شده . 
انجام دادن هر کاری بعد از مدتی تبدیل به نیاز میشه اگر آگاهانه عمل نکنیم . هر کاری که میکنیم یک چرا بهش بچسبونیم .
ماه اردیبهشته پس مثل گاو باشیم . عاشق چرا !
؛-)
پارسال همین روزها بود که با مصائب کوچ از ویندوز 7 به 10 سر و کله میزدم و نرم افزار آباکوس رو نمی تونستم نصب کنم (اینجا). پس از یک سال دوباره ویندوز رو عوض کردم!!! این بار هاردم رو عوض کردم و جاش یه حافظه SSD انداختم.
لپ تاپم معرکه شده! شده مثل پرایدی با موتور بوگاتی! وقتی پولم به تعویض لپ تاپ نمی رسه چاره ای جز ارتقا چیزی که دارم باقی نمی مونه.
مشکل از اونجا شروع شد که محل کارم یه pc گرفته که حافظش SSD هست و سرعتش بالاست فلذا لپ تاپم که به سرعتش عادت کرده ب
استاد شهید مرتضی #مطهری (ره):
از کجا بفهمیم که عبادت ما، «عبادت» است نه «عادت»؟
#اخلاق معنایش این است که #انسان اراده خودش را بر #عادات و بر طبایع خود غلبه بدهد؛ یعنی اراده را تقویت کند به طوری که اراده بر آنها حاکم باشد.
حتی اراده باید بر عادات خوب هم غالب باشد، چون کار خوب اگر کسی به آن عادت پیدا کرد خوب نیست.
مثلا ما باید #نماز بخوانیم اما نباید نماز خواندن ما شکل عادت داشته باشد. از کجا بفهمیم که نماز خواندن ما عادت است یا نه؟ باید ببینیم آیا ه
استاد شهید مرتضی #مطهری (ره):
از کجا بفهمیم که عبادت ما، «عبادت» است نه «عادت»؟
#اخلاق معنایش این است که #انسان اراده خودش را بر #عادات و بر طبایع خود غلبه بدهد؛ یعنی اراده را تقویت کند به طوری که اراده بر آنها حاکم باشد.
حتی اراده باید بر عادات خوب هم غالب باشد، چون کار خوب اگر کسی به آن عادت پیدا کرد خوب نیست.
مثلا ما باید #نماز بخوانیم اما نباید نماز خواندن ما شکل عادت داشته باشد. از کجا بفهمیم که نماز خواندن ما عادت است یا نه؟ باید ببینیم آیا ه
تا حالا سه بار زدم وبلاگمو حذف کردم
ولی میدونی؟
نمیشه بدون نوشتن سر کرد.
همین که عادت کنی به نوشتن دیگه غیر ممکنه بتونی ازش دست بکشی...
اونم منی که با نوشتن آرامش میگیرم!
خلاصه این شد که دوباره وبلاگ به پا کردم برا دل خودم.
پس
سلام
بعضی از ما آدمها عادت کرده ایم که مدام سوزن به خودمان بزنیم، هر بار جیغی بکشیم و با خودمان این طور تصور کنیم که لابد جایی که نشسته ایم بد است. غافل از اینکه تا عادتمان را کنار نگذاریم هر جای دیگری هم که بنشینیم چیزی نگذشته صدای آخمان بلند می شود.
دچار وسواس فکری شده‌ام. اما اصلا خودم را مقصر نمی‌دانم. کمی فکر کردم که چطور شروع شد. به نتایجی رسیده‌ام که هیچ منبع معتبری برای رد یا تاییدشان وجود ندارد. اما فکر می‌کنم اینطور شروع شد که مدام از خودم می‌پرسیدم چطور؟ چرا؟
او رفته بود، بعد از سه سال برگشته بود و گفته بود سایه من در تمام این سه سال همراهش یوده و هیچ وقت نتوانسته خوشحال باشد. هر آغوشی برایش دردآور بوده و هیچ کس را نتوانسته دوست داشته باشد. و من که ایمان داشتم به آنچه که بینمان
سلام.من اهل نوشتن نیستم. راستش اصلا بلد نیستم که بنویسم اما این نیاز رو در خودم می‌بینم که بنویسم. حالا با این کلام دست و پا شکسته شروع می‌کنم بلکم مثل کودکی که با آزمون و خطا شروع به راه رفتن می‌کنه، دست من هم کم‌کم به نوشتن عادت کنه.
 
.
مگذار که عشق، به عادتِ دوست داشتن تبدیل شود.مگذار که حتی آب دادنِ گلهای باغچه، به عادتِ آب دادنِ گل های باغچه بدل شود.عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتنِ دیگری نیست ، پیوسته نو کردنِ خواستنی ست که خود پیوسته ، خواهانِ نو شدن است و دیگرگون شدن.تازگی ، ذاتِ عشق است و طراوت ، بافتِ عشق . چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند ؟عشق، تن به فراموشی نمی سپارد ، مگر یک بار برای همیشه .جامِ بلور ، تنها یک بار می شکند . میت
اونور آبیا میگن هر آدمی یه  the one داره..یکی که مثل یه نبات میفته تو چای زندگی آدم و بیشتر از هرکسی زندگی رو شیرین میکنه...همونی که بهترین قطعه پازله برای کامل کردن  آدم...همونی که گمه...همونی که همیشه نیست...همونی که همه عالم و آدم دنبالشن و چپ و راست واسش شعر سرودن و داستان گفتن و فیلم ساختن و ساختن و سرودن و ... در وضعیتی هستم که اگه این عزیز گمگشته از در اتاقم بیاد تو و بگه " های هانی! من اومدم! "  اونوقت پامیشم زانومو میارم بالا و همینجوری لی لی میرم
بسم‌الله...
سلام!
+
دوری، دوری است. طول مدت و فاصله‌ش تسکین‌ش نمی‌دهد.
فرقی نمی‌کند آن کسی که دوست‌ش داری، رفته باشد جایی دور در شهرِ تو و یا جایی دور در این عالم. فرقی نمی‌کند قرار است چند وقت این دوری ادامه داشته باشد.
اوضاعِ آدمی‌زاد در این دوری پریشان می‌شود.
انگاری امنیتِ تو در کنار کسی است که عزیزِ توست.
حالا، یک کمی می‌فهمم چرا هم‌سران رزمنده‌ها طی سال‌های جنگ امنیت ظاهریِ شهر خودشان را رها می‌کردند و می‌رفتند دزفول و اندیمشک و
صبح،یک جور خوبی هوا خوب بود.
از طلوع آفتاب گذشته بود اما،گنجشک ها درست شبیه به دقیقه های پیش از طلوع آفتاب،غوغا می کردند و در هیاهو بودند.
آسمان،ابری-آفتابی بود و تا ابرها کنار می رفتند،آسمان تمامیتِ آبی خود را به نمایش می گذاشت.از آن آبی های پررنگ و پاک.
حس می کردی،انگار بهار فقط دو کوچه با خانه تان فاصله دارد.
حالا ساعت حوالی 15 است و دارد برف می بارد ... 
عجیبا غریبا! طبق عادت یهو صفحه بیان رو باز کردم، نام کاربری و رمزی که اصلا نمیدونم چی بوده رو طبق عادت زدم و یهو دیدم عه!!! وبلاگ دارم!!! عجب! پس که اینطور. پررررر حرفم این روزا! پررررر حرف! 
سلامی دوباره جهان وبلاگ. گرچه که هنوزم دوستت ندارم. 
ویژگی‌های خاص هتل مدینه الرضا مشهد
در رزرو هتل مشهد به این موارد توجه نمایید.
استخر، سونا و جکوزی به صورت مجزا برای بانوان و آقایان به همراه استخر کودک
کتابخانه
اتاق ویژه جانبازان و معلولین
استفاده از کارت یکسان سازی
در این هتل دو مجموعه آبی مجزا برای استفاده بانوان و آقایان در طبقه ۱- هتل تعبیه شده است.این مجموعه‌ها با طراحی منحصر بفرد و دارا بودن محیطی آرام، با همه امکانات رفاهی و سالن بدن‌سازی و ماساژ آماده ارائه خدمات به مسافران عزیز
سمند نقره‌ای رنگ با سرعت زیاد از کنار آینه‌ی بغل عبور می‌کند._آخ آخ ببین عین گلوله میره !
_ ماشین شوتیه؛ این به هر کس بزنه کسی زنده ازش در نمیاد.
صدای آرامش از صندلی پشتی بلند می‌شود، هندزفری را از گوشش بیرون می‌کشد و می‌گوید : "از کجا فهمیدین ماشین شوتیه؟"
_مشخصه دیگه، پشتش رو ببین، پشت ماشین رو میارن بالاتر که وقتی بار میزنن و سنگین میشه خیلی نیاد پایین، ببین الان بار نداره پشت ماشین بالاست!
_ میگم! مگه امام جمعه نگفت اگه با سرعت مجاز برن پلی
این چند وقت ک نت قطع بود و یا ب عبارتی ناقص وصل بود
تقریبا هممون غر زدیم ک
من کتاب واسه ترجمه داشتم حالا چیکار کنم؟
من دانشجوئم تحقیقم چیکار کنم؟
من مدیر کانالم چیکار کنم؟ 
و ...
اما هیچ کی نگفت 
حالا ک نت قطعه 
بیشتر می تونم در کنار خانوادم باشم
بیشتر می تونم با دوستام وقت بگذرونم 
ب عبارتی بیشتر می تونم واقعی باشم
و بعضی ها هم مثل من بیشتر می تونن بخوابن 
 
عادت کردیم فقط غر بزنیم
نیمه دیگه لیوان نمی بینیم
 
کمی پازیتیو بین باشیم 
از این فرصت ب
یا حبیب من لا حبیب الا هو
چند روزی است که استاد گفته است که روزانه نویسی کنید، با هر کیفیت و‌ کمیتی که شد.
با اینکه عادت دارم به‌ نوشتن، اما سختی کار اینجاست که در دستور اول فرمودند: محاوره‌ای ننویس. و این باعث شد چند روزی با خودم کلنجار بروم...
اما بالاخره بسم اللهی گفتم و اولین متن بعد از این دستور را همان جا در کارگاه بصورت رسمی نوشتم. بعد از آنکه مرور کردم دو سه جا از دستم در رفته بود و مثلا بجای « را» نوشته بودم «رو»....
اما دستور دوم نوشتن از
عادت میکنیم...به همه چیز عادت میکنیم،حتی به چیزهایی که یه روز ازشون متنفر بودیم،حتی به چیزهایی که هیچوقت فکرش رو هم نمیکردیم...حتی به چیزهایی که مطمعن بودیم اگه دیگه نداشته نباشیمشون زندگیمون تمومه،خیلی زودتر از اون چیزی که فکرشو بکنیم عادت میکنیم...جوری که خودمون هم نمیفهمیم چطور تونستیم کنار بیایم و چطور برامون عادی شد،گذشت زمان ما رو غرق خودش میکنه و با همه چیز وفق میده حتی اگه نخوایم و مقابله کنیم،حتی اگه سخت باشه...! تنها چیزی که باقی می
راستش اون اوایل که بی ماشین شده بودیم خیلی برام سخت بود. مخصوصا که فصل سرما داشت نزدیک میشد و ما مجبور بودیم هرجا میخوایم بریم یا اسنپ بگیریم، یا بلرزیم و با موتور بریم. و این وضعیت با وجود بچه ی کوچیک سخت‌تر میشه...
اما الان دیگه عادت کردم، راستش دیگه چندان برام مهم نیست که سایپا ماشینمون رو کی تحویل میده، حتی خیلی برام مهم نیست که عید ماشین داشته باشیم یا نه... به بی خیالی مطلق رسیدم تو این قضیه!
هرچند هنوزم گاهی دلم لک میزنم که صبح جمعه چشامو
1. ‏در کسری از ثانیه ظرف شیر از بالاترین طبقه یخچال افتاد، شکست و تمام آشپزخانه را به کثافت کشید. وسط تمام کثافت ها همانطور با لباس های مشکی ام نشستم و گریه کردم. نمیدانم برای فقدان شیر بود یا آن زخم نیمه عمیق و تازه ای که روی دستم ایجاد شده بود و خونی که بین سپیدی شیر جاری بود. چرا مرگ به همین سادگی نباشد اصلا ؟ غمش که قلب را جریحه دار میکند و وجودش گلوی آدم را می‌فشارد. و حالا من؟ چند ساعتیست که توی دریایی از شیر و اشک گم شده ام.
 
2. ‏نزدیک است،
دانلود موزیک ویدیو عروسی از نریمان
دانلود اهنگ حالا حالا دستا بره بالا مونا
آهنگ حالا حالا حالا همه دستا به بالا اپارات
آهنگ حالا حالا همه دستا به بالا آپارات


اهنگ حالا حالا حالا حالا همه دستا ب بالا

متن آهنگ حالا حالا همه دستا به بالا

کلیپ آهنگ حالا حالا حالا همه دستا به بالا

اهنگ بندری حالا حالا
یا حبیب من لا حبیب له
چند روزی است که استاد گفته است که روزانه نویسی کنید، با هر کیفیت و‌ کمیتی که شد.
با اینکه عادت دارم به‌ نوشتن، اما سختی کار اینجاست که در دستور اول فرمودند: محاوره‌ای ننویس. و این باعث شد مدتی با خودم کلنجار بروم‌ تا شروع به نوشتن بکنم.
اما بالاخره بسم اللهی گفتم و اولین متن بعد از این دستور را همان جا در کارگاه بصورت رسمی نوشتم. بعد از آنکه مرور کردم دو سه جا از دستم در رفته بود و مثلا بجای « را» نوشته بودم «رو»....
اما دستو
اوایل که گفتند تا شانزدهم تعطیل هستیم . باید توی خانه بمانیم، خیلی ناراحت شدم و فکر می کنم باید چیکار کنم و چطور وقت بگذونم. حالا از اینکه باید شنبه برگردم سر کار دلم گرفته 
فکر می کنم آدمیزاد حسابی می تونه خودش را با شرایط وفق دهد و مطابق با شرایط تغییر کنه.
 
چند روز پیش یکی از مسئولین گفته بود که باید به زندگی با کرونا عادت کنیم. میشه ازشون بخواهیم که لطفا شما هم بیایید و مثل ما با کرونا زندگی کنید و عادت کنید 
از آدم‌هایی که توی کارشون وجدان دارن، خوشم میاد. درست مثل استاد بانک . که گفت من باید تا فلان قسمت درس بدم و در جواب کسایی که گفتن ما راضی هستیم اگرم تا اون قسمت درس ندین، گفت برام مهم نیست اینجور رضایت! 
و یهو یادم افتاد و فکر کردم چه با وجدان!
 
پ.ن: و خودمو سرزنش نمیکنم بابت این رعایت نکردن فاصله و نیم فاصله و فلان. چون اینجا یه خونه‌اس؛ خونه‌امه و میخوام توی خونه‌ام نیم فاصله رعایت نکنم و حتی فاصله و میخوام ی جور باشه انگار شلوار راحتی پامه
 
صحبت در مورد عادت ماهانه با کودکان

به گزارش نی نی کا به نقل از ایرنا، بلوغ یک انتخاب نیست بلکه سیر تکامل است. بهتر است بلد باشیم که چگونه به طور درست کودکان را با این موضوع آشنا کنیم. احساس شرمساری عادت ماهانه، آن را به یک موضوع سری و محرمانه تبدیل کرده است. موضوعی که باید درباره آن پشت درهای بسته صحبت کنیم چرا؛ به دلیل اینکه عادت ماهانه یک تابو است.
ادامه مطلب
کتاب عادت‌های اتمی در اواخر سال 2018 به چاپ رسید و از آن زمان فروش بالایی داشته است. در این کتاب، نویسنده، جیمز کلییر، نشان می‌دهد که چگونه عادت‌های کوچک روزمره می‌توانند اثرات بزرگی در زندگی بگذارند. او هم‌چنین راهکارهایی برای ایجاد عادات جدید و پایبند ماندن به آن‌ها ارائه می‌کند.
کلییر عنوان کتابش را عادت‌های اتمی انتخاب کرده است، زیرا معتقد است عاداتی که مانند اتم کوچک و بنیادین هستند، می‌توانند اثراتی عظیم به جای بگذارند.
پس اگر شم
چه زمانی باید با عقب افتادن پریود نگران شویم؟
عقب افتادن عادت ماهانه واقعا در زنان استرس ایجاد می کند اما این مشکل در برخی از مراحل زندگی کاملا رایج است ؛ زمانی که عادت ماهانه دیر می شود اولین چیزی که به ذهن می رسد این است که باردار هستید. با این حال، این تنها یک احتمال است. اما همیشه عقب افتادگی عادت ماهانه به این معنا نیست که حامله هستید نظریه ها نشان می دهد سیکل قاعدگی یک زن 28 روز طول می کشد و این زمانی است که باید بین دوره ها بگذرد.

ادامه مط
سلام 
میخواستم یه پست جریان دار ایجاد شود، همه عادت های تغذیه ای، بهداشتی و سلامتی که در طولانی تر شدن عمر تاثیر دارد و حتی غیر تغذیه ای، غیر بهداشتی و غیر سالم رو که در سبک زندگی سالم تاثیر منفی داره و باعث کاهش طول عمر میشود را بنویسند.
هم عادت های خوب گفته شود هم عادت های بد، عادت های خوب برای اینکه تکرار شود، همچنین عادتهای بد برای اینکه ترک شود، لطفا هر کامنت به این شکل لیست وار باشه، اگر خواستید دلیل علمی آن موضوع هم جلوش بنویسید حتی ا
 
روال روزمره نداشتن یا همان بدون ساختار بودن زندگی روزانه، انرژی روانی، فیزیکی و احساسی بسیار بیشتری را می بلعد تا داشتن هر گونه روال و عادت روزمره. نداشتن عادت های خوبی که ما را بهتر می کنند، تن و جان ما را تحلیل می برد. شکل دادن عادت ما را در رسیدن به اولویت هایمان کمک می کند، به تعویق انداختن کارها را کم، مسیر مان به سوی هدف هایمان را حفظ و تنظیم و تندرستی ما را تضمین می کند.
عادت های خوب به سختی ساخته می شوند ولی زندگی با آنها راحت است در صو
کتاب خرده عادت ها(عادت های اتمی) نوشته جیمز کلیر
کتاب خورده عادت ها هم تمام شد.کتابی که به بررسی دقیق آدمها می پردازه و حرف های زیادی برای گفتن داره تا ما رو تبدیل به یک آدم پایبند به عادت های خوبمون کنه و عادت های بد رو از وجودمون بکنه.قصد داشتم خلاصه ای از این کتاب بنویسم اما بهتره خودتون سراغ این کتاب برید.و هم از روان بودن ترجمه لذت ببرید و هم چیزهای زیادی در راستای آدم بهتر شدن یاد بگیرید.
 
نکاتی بر گرفته از کتاب:
 
اگر در هر روز یک سال یک در
چند روزی هست به این فکر می کنم که اگر قرار بر رفتن باشه برای کدوم لحظه از زندگیم در این دنیا دلتنگ می شم؟
چقدر لحظه های خوب زیاد دارم اما، حالا که خوب نگاه می کنم می بینم چقدر دلتنگ شبی هستم که تازه از گرد راه رسیده بودیم نجف. تا حرم پیاده رفتیم و لابلای جمعیت به اندازه سه نفر که دست و پاشونو تو دلشون جمع کنند، پنج نفری تو حیاط نشستیم و زل زدیم به گنبد. فکر هم نمی کردیم بشه رفت زیارت. با خودمون گفتیم از همین فاصله سلام می دیم و صبح پیاده روی رو

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها